حست میکنم ...گویی هر لحظه میبینمت
فکر میکنم .... عاشقیست یا دیوانگی؟؟؟؟؟
نفس میکشم .......عطر تنت همه جا پیچیده ....
انگار از اینجا گذشته ای ....خدا یا ...... دیوانه شده ام ؟؟؟
اینجا ؟؟؟؟اتاق من ...... چطور ؟؟؟؟ این افکار ؟؟؟
کنارم نشسته ای ... نگاهم میکنی با تعجب نگاهت میکنم
میگویم ... تو ...... ؟؟ ا ینجا ؟؟؟
دست هایت را روی لبانم میگذاری و .....
هیس.. من همیشه با توام ..... در دلم غوغا به پا میکنی
هیس.... من همیشه با توام .. دوستت دارم .....
اشک از چشمانم می ریزد .... خوشحالم ..نه خوشحالی معنی این حال نیست
نمیدانم.. کدام کلمه وصف حال من است بالاخره تو هم مرا......
هیس... من همیشه با توام .. . و دوستت دارم ..تو بهترین دوست منی....
ناگهان محو شدی ... در تاریکی شب .... روبرویم فقط در بسته اتاقم را میدیدم
لحظه ای به عقب بر میگردم ... تو .. بهترین .... دوست ؟؟؟
دوست ؟؟؟؟؟
فقط دو......؟؟؟؟
..............................
چشمانم را باز میکنم .... صبح شد..
روز از نو